ما کسی در میان ما بود که حریص بود به یاد دادن و سختی ها را در راه
تبلیغ دین به جان می خرید، چه در رفت و آمدهای فراوانش به جلسات متعدد، هیئت های
مختلف، یا زمانی که در گرمای ظهر مرداد در همایشی که به نام شهیدان برگزار می شد
به دعوت هیئت متوسلین ام الائمه از ارومیه به تبریز آمد و آیه معروف شهادت را
تفسیر کرد، چه زمانی کهشب هنگام از جلسات مسجد انگجی با ماشین شخصی اش به ارومیه بر می گشت
و چه زمان تدریس در حوزه و دانشگاه و مهد قرآن با این نوع فهم دین، حاج آقا براعتی
الگو به تمام معنا بود، وارد زندگی خانوادگی اش هم که می شدی به صمیمیت و صفا و
عاطفه این خانواده غبطه می خوردی. رفتار بزرگوارانه ایشان با همسر و فرزندان که به
زیبایی از طرف آنان نیز انعکاس داشت در سایه خدا محوری و عمل مقدور بود و بس!
اصلاً هر کس حاج آقا براعتی را می شناخت غیر ممکن بود غیر از این از او ببیند.
شریک واقعی زندگی بود و آئینه مرد خدایی .... مردی که در کل 24ساعت شاید یک پنجم
دیگران غذا می خورد اما کار و تلاش و ثمراتش برای دیگران فوق تصور بود... طلبه ای
که از قم به عنوان جانشین نهاد رهبری در دانشگاه ها معرفی شد و به تبریز آمد، حدود
5 سال در تبریز ماند و سرپرست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه بود، حدود سه چهار
سال پیش به ارومیه رفت و دو سال مدیر کل اوقاف آنجا بود. آنجا هم خیلی مظلومانه
کار می کرد، طوری که فعالیت و اصرار ایشان بر انجام حق به مذاف خیلی ها خوش نمی
آمد... حاج آقا براعتی پس از عزل از مدیر کلی اوقاف ارومیه به عنوان مسئول نهاد
رهبری در دانشگاه آزاد ارومیه به راهش ادامه می داد. حاج آقا از خیلی چیزها بری
بود: از منفعت طلبی و تظاهر و ریاکاری، از کوتاه آمدن از اصولی که به آنها ایمان
داشت، از کم گذاشتن در درس و بحث و کوتاهی کردن در تبلیغ دین.
بهرة ما از
مجالسی که برای سیدالشهداء (ع) برپا می شود ، چیست ؟ قرار است چه چیزهایی از
این محافل و مجالس به دست آوریم ؟ یقیناً حضرت سیدالشهداء (ع) به عزاداری ما
نیازی ندارد بلکه این ما هستیم که به عزاداری برای آن حضرت برای رسیدن به
نیازهایمان احتیاج داریم و به همین خاطر به اندازه نیازمان عزاداری می کنیم .
برای آن که بدانیم چه چیزهایی می توان از عزاداری برای آن حضرت به دست آورد ،
لازم است ابتدا کمبودها و نیازهایمان را بشناسیم .